سفارش تبلیغ
صبا ویژن


انتظار سبز

امروز قرار بود برای روز معلم برنامه اجرا کنیم من وکل کلاس برا خوندن سرود رفتیم اهنگ رو که پخش شد همه شروع کردن به خندیدن سرودمون همون سرودی که توسریال میم مثل مادر خونده بود میخاستیم بخونیم اول سرود که گلشیفته می گفت میم مثل مادر همه شروع کردن به خندیدن و روحیه من از همون اول خراب شد بعدا ما جلوتر از اهنگ خوندیم و من عصبانی شدم وبرای اینکه نخواهم عصبانیتمو نشون بدم شروع کردم به خندیدن و کل کلاس پشت سر من خندیدن من سرومو انداخته بودم پایین و همه رو تهدید می کردم که نخندن پشت سر اونم خودم می خندیدم سرود هنوز تموم نشده همه به سالن هجوم اورده تو طبقه بالا از فرط خنده ولو شدند من نمی دونستم گریه کنم یا بخندم که معلم پرورشی از پله ها بالا اومد وما همگی به نمازخونه مدرسه رفتیم گفت دستون درد نکنه  خیلی عصبی بود ما هم که هممون تو جمع ضایع شده بودیم به صف نرفتیم چون اگه می رفتیم مدیر مدرسمون هر چی از دهنش مییومد و به ما می گفت برا همین یکی از دوستام فال گوش وایساد که درباره ما چی میگن اون می گفت کل مدرسه ازخنده غش کردند و مدیرمون به ما می گفت بی شعور ا ونا ارزشون ندارن که برنامه اجرا کنن خلاصه کله برنامه بهم ریختو هی منت شندیم قرار بود نمایشم اجرا کنیم که نشد زنگ اخر هم همه کلاسا امنتحان داشتند مدیرمون به همه معلما گفته بود امنتحان بگیرن ما هم با هزار جور بد بختی چند واژه حفظ کردیم و بیست شدیم بیشتر خنده همم واسه این بود که ما اصلا سرود واسه مادرا می خوندیم نه معلما.


نوشته شده در یکشنبه 94/2/13ساعت 7:56 عصر توسط فاطمه عبدی نظرات ( ) |


Design By : Pichak